کد مطلب:330924 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:410

امر به معروف و نهی از منکر


امـر بـه مـعـروف و نـهـی ازمـنـكـر، یـك وظـیـفـه عـمومی و گسترده درجامعه اسلامی است كه اختصاص به قشر و یا گروه خاصی ندارد و همچنین به زمان و مكان مخصوصی مقیّد نیست .

امـر بـه معروف و نهی ازمنكر درواقع ، یك نظارت همگانی بر حسن اجرای قوانین درجامعه اسـلامـی اسـت . اگـر ایـن وظـیفه اسلامی از طرف تمام مسلمانان به بهترین صورت اجرا شـود، جـامـعـه دارای پـلیـس عـمـومی و همگانی خواهدبود و در این جامعه ،همه ماءمور اجرای قانون خواهند بود.

در چـنـیـن جـامعه ای تخلّف بسیار كم است و در صورت مشاهده تخلّف ، به زودی بر طرف خواهد شد.

بـا اجـرای صحیح امربه معروف و نهی ازمنكر، می توان جامعه را از فساد و تباهی نجات داد و مردم را به سعادت و راه راست هدایت كرد.

ارزش ایـن وظـیـفـه بـسـیـار بزرگ بیش از آن است كه تذكر داده شد. چه اینكه در قرآن و روایـات اسـلامـی از آن بـه عـظـمـت یـاد شـده واجـرا نـشـدن ایـن وظـیـفـه یـكـی از علل سقوط جامعه اسلامی معرفی شده است .

درقرآن می فرماید:

(وَلْتَكُنْ مِنْكُمْ اُمَّةٌ یَدْعُونَ اِلَی الْخَیْرِ وَ یَاءْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَاُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ)(61)

و باید ازمیان شما گروهی باشند كه مردم را به سوی كارهای نیك فرا خوانند وامر به معروف كنند و از بدی ها و زشتی ها باز دارند، آنها،خودشان رستگارانند.

دربـاره ارزش امـر بـه مـعـروف و نـهـی ازمنكر، به این سخنان حضرت علی علیه السلام توجه كنید:

(وَمَااَعْمالُ الْبِرِّ كُلُّها وَالْجِهادُ فی سَبیلِ اللّهِ عِنْدَ الاَْمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّهْیِ عَنِ الْمُنْكَرِ اِلاّ كَنَفْثَةٍ فی بَحْرٍ لُجِّی) (62)

تمام كارهای خوب حتی جهاد در راه خدادرمقابل امربه معروف ونهی از منكر، مانند آب مختصر دهان است كه در دریای خروشان ریخته شود.

ارزش كارهای خوب حتی جهاد در راه خدا، وقتی درجامعه محفوظ می ماند كه امر به معروف و نـهـی ازمـنـكـر درجـامـعه جریان داشته باشد و در صورت نبودن امر به معروف و نهی از مـنـكـر، بـه مـرور زمان ، این كارها اثر خود را از دست خواهد داد و به صورت كارهای بی خاصیت در خواهد آمد.

تـصـاص بـه یـك عـده خـاص دارد. مـثـل زكـات كـه اخـتـصـاص بـه افـرادی دارد كـه مـال مـورد زكـات را دارنـد و شـامـل هـمـه نـمی شود. ولی امر به معروف و نهی ازمنكر، نه اخـتـصـاص بـه گـروهـی خـاص دارد و نـه در بخش خاصی از زندگی انسان جاری است ، بلكه برای تمام مردم و درتمام كارها قابل اجراست .

بـا تـوجـه بـه ایـن توضیح مختصر، معنای كلام حضرت روشن می شود كه تمام كارهای خـوب درمـقـابـل ارزش امـر بـه مـعـروف و نـهـی از مـنـكـر، مـانـنـد آب دهـان اسـت درمقابل آب دریایی ژرف .

سقوط جامعه اسلامی

امام رضا علیه السلام فرمود:

(لَتـَاْمـُرُنَّ بـِالْمـَعـْرُوفِ وَلَتـَنـْهـُنَّ عـَنِ الْمُنْكَرِ اَوْ لَیُسْتَعْمَلُنَّ عَلَیْكُمْ شِرارُكُمْ فَیَدْعُو خِیارُكُمْ فَلا یُسْتَجابُ لَهُمْ)(63)

یا حتماً امر به معروف و نهی ازمنكر می كنید یا افراد شرورتان بر شما بكار گماشته می شوند و خوبان شما دعا می كنند، و دعایشان مستجاب نمی شود.

ر زمـان مـسؤ ولان حكومت از راه منحرف خواهند شد یا بتدریج ، كار دست افراد فاسد خواهد افـتـاد. درآن صـورت افـراد صالح به درگاه خداوند برای سركوبی و نابودی افراد فـاسـد دعـا مـی كـنـنـد و اجـابـت نـمـی شـود؛ چـون چـنـیـن وضـعـی ، بـا سهل انگاری و عدم انجام وظیفه آنان به وجود آمده است .

روش امر به معروف و نهی از منكر

از مـنـكـر، عـمـل بـه آن نـیـز دارای اهـمیتی خاص خواهد بود، بنابراین برای انجام امر به مـعـروف و نـهـی از منكر، باید از روش خاصی استفاده كرد، تا موجب تنفر وانزجار مردم و بـدبـیـنـی دیـگـران نـسـبـت بـه اهـل دیـن نـگـردد؛ بـخـصـوص درمقابل افرادی كه چندان عقیده و روحیه مذهبی ندارند.

حـضـرت امـام قـدس سـره در روش امر به معروف و نهی از منكر چنین توصیه می فرماید: كسی كه امر به معروف و نهی ازمنكرمی كند باید مواظب باشد كه :

1ـ بـرخـورد او بـا كـسـی كـه گناه مرتكب شده ، همانند برخورد طبیب معالج مهربان ، با شخص مریض باشد.

2ـ بـایـد هـمـانـنـد بـرخـورد پدری مهربان كه مصلحت فرزندش را ملاحظه می كند، با او برخورد كند.

3ـ این برخورد رابرای خیر خواهی شخص گناهكار و جامعه اسلامی انجام دهد.

4ـ برای رضای خدا، امر به معروف ونهی ازمنكر كند.

5ـ خـودش را بـرتـر ازشـخـص گـنـهـكار نداند. چه بسا شخص مرتكب این گناه ، ازجهات دیگری پیش خدا براو برتری داشته باشد.(64)

یـكـی از مـهـمترین روشهای امر به معروف و نهی ازمنكر، شیوه عملی آن است ؛ یعنی انسان طوری وظایف خود را انجام دهد كه دیگران از او بیاموزند چگونه انجام وظیفه كنند.

ایـن روش مـؤ ثـرتـر اسـت ؛ چـون هـرگـز با شخص برخوردی انجام نگرفته تا رنجیده شـود، یـا درمـقـابـل تـذكر، مقاومت نشان دهد. البته اگر این روش مؤ ثر نباشد باید به مرتبه بالاتر یعنی امر ونهی (دستور به انجام كار یا ترك آن) روآورد.

امر به معروف و نهی ازمنكر، با شرایطی كه بیان خواهد شد، واجب است و ترك آن معصیت است ، و در مستحبات و مكروهات ، امر و نهی ، مستحب است .(65)

امـر بـه معروف و نهی ازمنكر، واجب كفایی می باشد و در صورتی كه بعضی از مكلفین قـیـام بـه آن مـی كـنـنـد ازدیـگـران سـاقط است ، واگر اقامه معروف و جلوگیری از منكر، متوقّف براجتماع جمعی از مكلفین باشد، واجب است اجتماع كنند.(66)

اگـر بـعـضـی امـر و نـهـی كـنـنـد و مـؤ ثـر نـشـود، و بـعـض دیـگـر احتمال بدهند كه امر آنان یا نهی آنان مؤ ثر است ، واجب است امر و نهی كنند.(67)

درامـر بـه مـعـروف و نـهـی از مـنـكـر، قـصـد قربت معتبر نیست ، بلكه مقصود اقامه واجب و جلوگیری از حرام است .(68)

شرایط امر به معروف و نهی ازمنكر

1ـ كـسـی كه می خواهد امر و نهی كند، باید بداند كه آنچه شخص مكلف به جا نمی آورد واجب است به جا آورد وآنچه به جا می آورد باید ترك كند و بركسی كه معروف و منكر را نمی داند امر و نهی واجب نیست .

2ـ احتمال بدهد امر و نهی او تاثیر می كند، پس اگر بداند اثر نمی كند واجب نیست .

3ـ بـدانـد كـه شخص معصیت كار بنادارد كه معصیت خود را تكرار كند، پس اگر بداند یا گمان كند یا احتمال صحیح بدهد كه تكرار نمی كند واجب نیست .

4ـ در امـر ونـهـی مـفـسده ای نباشد، پس اگر بداند یا گمان كند كه اگر امر یا نهی كند ضـرر جانی یا عرضی و آبرویی یا مالی قابل توجه به او می رسد، واجب نیست بلكه اگراحتمال صحیح بدهد كه از آن ترسِ ضررهای مذكور را پیدا كند واجب نیست .

بـلكـه اگـر بـتـرسـد كـه ضـرری مـتـوجـه مـتـعـلقـان او مـی شـود واجـب نـیست ، بلكه با احـتـمـال وقـوع ضرر جانی یا عرضی و آبرویی یا مالی موجب حَرج بر بعضی مؤ منین ، واجب نمی شود، بلكه در بسیاری از موارد حرام است .(69)

چند استفتا درباره شرط دوّم

س ـ در شـرایـط امـروز، وظـیفه ما نسبت به امر به معروف افرادی ناشناس كه نمی دانیم اثر دارد یا نه چیست ؟

ج ـ در فرض احتمال اثر و اجتماع سایر شرایط واجب است .(70)

س ـ خواهشمند است نظر خود را راجع به رفت وآمد و سایر ارتباطات ، گفتگو، مصافحه ، صـله رحـم ، صـرف غـذای آنـان ، نـمـاز خـوانـدن درمـنزل ایشان و هدیه دادن و گرفتن با خانواده ها یا افرادی كه خصوصیات ذیل را دارند چگونه است :

افـرادی كـه مـخـالف نـظـام جـمـهـوری اسـلامـی هـسـتـنـد یـا رعـایـت حـجـاب واصـول اسـلامـی ـ كـلی یا جزیی ـ را نمی كنند یا وضع كسب و درآمدشان از نظر شرعی مشكوك و یا حرام و یا مخلوطی از حرام و حلال است ؟

ج ـ گـفـتـگـو ورفت و آمد با آنان اشكال ندارد، بخصوص اگر موجب هدایت آنها شود، ولی تـصـرف درامـوال آنـهـا در صـورتـی جـایـز اسـت كـه عـلم بـه وجـود مال حرام درآنچه مورد تصرف است نباشد.(71)

توضیحی در مورد شرط چهارم

این كه امر به معروف ونهی از منكر نباید ضرر داشته باشد، حكم كلّی نیست ، بلكه نسبت بـه مـوارد فـرق دارد. درمـواردی كـه شـارع راضـی نیست به هیچ وجه كاری ترك شود و یـاتـحـقـّق پـیـدا كـنـد، دراین موارد، امر به معروف ونهی از منكر واجب است و به ضرر آن توجه نمی شود.

دهـد، مـانـنـد حـفـظ جان قبیله ای از مسلمین و هتك حرمت نوامیس آنها، یا ازبین بردن آثار اسلام ومـحـو دلیـل (حـقـانـیـت) اسـلام بـه طـوری كـه آثـار ومحل آن محو شود، و مانند اینها، باید ملاحظه مهمتر بودن را نماید، و هر ضرری اگر چه ضرر جانی باشد یا حَرَج ، موجب رفع تكلیف نمی باشد.

پـس اگـر بـر پـاداشـتـن حجّتها (ودلیلهای حقانیت) اسلام به طوری كه به وسیله آنها ـ گـمراهی ـ برطرف شود متوقف بر بذل جان یا جانها باشد ظاهر آن است كه واجب باشد، چـه رسـد بـه ایـنـكـه در ضـرر یـا حـرجـی كـه كـمـتـر از بذل جان است واقع شود.(72)

اگر رسانه های گروهی چیزی بر ضد اسلام بنویسند یا منتشر كنند، برآنان كه قدرت دفـاع دارنـد واجـب اسـت اقـدام نـمـوده تـا جـبـران ایـن اهـانـت بـه عمل آید.

اگـركـاری كـه برخلاف اسلام است ، به اسم اسلام در جامعه مطرح شود (یا به عبارت دیگر بدعت در دین پیدا شود) و موجب هتك اسلام و ضعف عقاید مسلمانان گردد بر علما و رؤ سای مذهب واجب است بی پایگی مطلب مذكور را اعلام دارند، چه باعث ریشه كن شدن بدعت بشود یا نه .

و هـمـچنین اگر سكوت آنان در مقابل منكرات موجب هتك اسلام وضعف عقاید مسلمین گردد باید اعـتـراض و انـكـار كـنـنـد ومـلاحـظـه ضـرر و حـرج نـكنند، بلكه اهمیّت مساءله باید رعایت شود.(73)

مراتب امر به معروف و نهی از منكر

بـرای امـر بـه مـعـروف ونـهـی از مـنـكـر مـراتـبـی اسـت و جـایـز نـیـسـت بـا احـتـمـال حـاصـل شـدن مـقـصـود از مـرتـبـه پـایـیـن ، بـه مـراتـب دیـگـری عـمـل شـود.(74) 1ـ مـرتـبـه اوّل ، بـاشـخـص مـعـصـیـت كـار طـوری عـمـل شـود كـه بـفـهـمـد بـرای ارتـكـاب او بـه مـعـصـیـت ، ایـن نـحـو عـمـل بـا اوشـده اسـت ؛ مـثل اینكه از او رو برگرداند، یا با ترك مراوده با او كند و از او اعـراض كـنـد بـه نـحـوی كـه مـعـلوم شـود ایـن امـور بـرای آن اسـت كـه او تـرك مـعـصـیـت كند.(75)

2ـ مـرتـبـه دوّم ، امـر و نـهـی بـه زبـان اسـت ، پـس بـا احـتـمـال تـاءثـیـر وحـصـول شـرایـط گـذشـتـه ، واجـب اسـت اهل معصیت رانهی كنند و تارك واجب را امر كنند به آوردن واجب .(76)

3ـ مـرتبه سوم ، توسل به زور و جبر است ، پس اگر بداند یا اطمینان داشته باشد كه تـرك مـنـكـر نـمـی كـنـد، یـا واجـب را بـه جـا نـمـی آورد مـگـر بـا اعمال زور و جبر، واجب است ، لكن تجاوز از قدر لازم نكند.(77)

سـت بـرای جـلوگـیـری از مـعـصـیـت ، ارتـكـاب مـعـصـیـت مـثل فحش و دروغ واهانت ، مگر آنكه معصیتی كه از آن جلوگیری می شود ازچیزهایی باشد كـه مـورد اهـتـمـام شـارع مـقـدس بـاشـد وراضـی نـبـاشـد بـه آن بـه هـیـچ وجـه ، مـثـل قـتـل نـفـس مـحـتـرمـه ، در ایـن صـورت بـایـد جـلوگـیـری كـنـد بـه هـر نحو ممكن است .(78)

ف داشـتـه بـاشد، جلوگیری ازمعصیت برزدن و سخت گرفتن بر شخص معصیت كار، و در مضیقه قرار دادن او، جایز است . لكن لازم است مراعات شود كه زیاده روی نشود و به مقدار لازم اكـتـفـا گـردد و بـهـتر آن است كه دراین امر و نظیر آن ، اجازه از مجتهد جامع الشرایط گرفته شود.(79)

اگـر جـلوگـیـری از مـنـكـرات و اقـامـه واجـبـات مـوقـوف بـاشـد بـرجـرح و قـتـل ، جـایـز نـیـسـت مـگـر بـه اذن مـجـتـهـد جـامـع الشـرایـط بـا حصول شرایط آن .(80)

امر به معروف و نهی از منكر در كشورهای غیراسلامی

ه بیشتر مردم آن مسلمان نیستند، در برخورد با شخصی كه مرتكب خلاف شرع شده ، اگر بـدانـیم كه این شخص مسلمان و شیعه است ، با توجه به شرایط ومراتب امر به معروف ونهی ازمنكر، باید برخورد كرد، بخصوص كه تخلّف از دستورات اسلام میان كفار، موجب وهن اسلام در ذهن آنان می شود.

اگـر در چـنـیـن كـشـوری بـدانـیـم شـخـص خـلافـكـار مـسـلمـان اسـت ، ولی از بـرادران اهل سنت است ، باید او را با توجه به مذهبش امر به معروف و نهی ازمنكر كرد.

اگـر درچـنـیـن كـشوری شخصی كه مرتكب خلاف شده كافر باشد، امر به معروف و نهی ازمـنـكـر وی واجـب نـیـسـت گـرچـه دعـوت او بـه اسـلام ، بـا تـوجـه بـه جـوانـب كـار اشكال ندارد.



61ـ آل عمران ، آيه 104.

62ـ نهج البلاغه ، فيض الاسلام ، حكمت 366، ص 1263.

63ـ وسايل الشيعه ، ج 11، ص 394، روايت 4.

64ـ تحرير الوسيله ، ج 1، ص 481.

65ـ توضيح المسايل ، مساله 2786.

66ـ همان مدرك ، مساءله 2787.

67ـ همان مدرك ، مساله 2788.

68ـ همان مدرك ، مساءله 2790.

69ـ توضيح المسايل ، مساءله 2791.

70ـ استفتاآت ، ج 1، ص 482.

71ـ استفتاآت ، ج 1، ص 482.

72ـ ترجمه تحريرالوسيله ، ج 2، ص 305، مساءله 6، چاپ جامعه مدرسين .

73ـ تحريرالوسيله ، ج 1، ص 473، مساءله 8.

74ـ توضيح المسائل ، مساءله 2804.

75ـ توضيح المسايل ، مساءله 2805.

76ـ همان مدرك ، مساءله 2813.

77ـ همان مدرك ، مساءله 2818.

78ـ همان مدرك ، مساءله 2816.

79ـ همان مدرك ، مساءله 2823.

80ـ توضيح المسايل ، مساءله 2824.